خاطره فلش ابوالفضل 03-01-91
ابوالفضل دنبال فلشش می گشت ضروری هم لازم داشت بخاطر تجربه ای که از کوثر داشتیم به کوثر می گفیتم فلش را ندیدی کوثر جواب می داد نه فردا حسین اومد ابوالفضل از حسین سوال کرد که فلشش را ندیده گفت نه بعد کوثر گفت دایی جون می خوای فلش تو بدم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی